بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند
بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند

بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند

مخاطب خاص



نخند

آدم دست و پای دلش میان چال گونه ات میشکند

تو نخند

میترسم نقاش ها

لبخندت را نقاشی کنند

عکاس ها لبخندت را ثبت کنند

شاعرها از لبخندت غزل بگویند

نویسنده ها کتابت کنند ...

بعد من دست و پا شکسته

چطور با یک شهر

روبه رو شوم ...؟

رحم کن

یواشکی لبخند بزن فقط برای من

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.