بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند
بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند

بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند


پاییز را دوست دارم

برای وقت هایی

که کنارت هستم و

دلتنگت میشوم...!

همان وقت ها 

که بی اختیار خودم را در آغوشت جای میدهم؛

دستانت را دورِ بودنم حلقه میکنی

قربان صدقه ی احساساتم میروی

و من زیرکانه،

سرما را بهانه میکنم

تا مبادا بفهمی که

دوست داشتنت چه بر سرم آورده!



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.