بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند
بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند

بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند

باید کسی باشد 

که عطرش حواس جمعه را پرت کند 

که صدایش ساعتِ ایستاده را بخواباند 

و دستانش تقویم را قلقلک بدهد 

باید کسی باشد 

که ریاضی حالی اش نشود 

فلسفه نفهمد

تاریخ را چال کند

و به منطق قهقهه بزند 

باید کسی باشد 

که مرا به مختصاتش گره بزند

باید کسی که توئی

بیایی و رفتنت را پشت گوشت بیندازی...




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.