بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند
بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند

بی قرارم مثل شاهنامه ای که هرشب صدای گریه سهراب بیدارش میکند

مخاطب خاص


ترس یعنی

باران بیاید

من و تو زیر یک چتر باشیم!

من با تو حرف بزنم

تو نگاهم کنی

بعد، باران که بایستد

تو را از آغوشم شسته باشد!

ترس یعنی

تو فقط خیال باشی!


دلتنگی


چشمانمان را میبندیم و عمیق نفس میکشیم 

حس میکنی؟؟!

بوی نم باران است 

بوی عاشقی،بوی پاییز بوی دستانت بوی چشمانت بوی موهایت، موهای بارانی ات... 

چشمانم را باز میکنم و تنها چیزی که از تو حس میکنم حاله ای از فکرت در کنارم هست... 

من با خیالت زنده ام خواهشا آنرا هم از من نگیر...


عشق


من بی #تُ یک واژه‌ی ساده بیش نیستم !

اما کنارت همچون یک کتاب عاشقانه آرام میشوم

ورق بزن مرا که سطر به سطرم

پر از دوستت دارم است ...



دلتنگی


 حسّ آن کسى ام

که آنقدر کسى را مى خواهد

و چون واژه پیدا نمى کند

تا حرفى بزند

فقط سکوت مى کند ...


دلتنگی




کنار خاطرات تو سامان گرفته ام

حسی شبیه بارش باران گرفته ام


سخت است بدون تو بودن،خودت که میدانی

به خاطر تو این گونه آسان گرفته ام


درد ندیدن توست که چنگ میزند مرا

تنها به دیدن توست که درمان گرفته ام


اینجا هوا بدون تو شرجی تر از غم است

و بی تو من سکوت بیابان گرفته ام...


در تک بیت های غزلناک شعر های من

هر واژه را برای تو از جان گرفته ام


اشک است که بی امان از وجود من جاری ست

بس باریده ام سوزش چشمان گرفته ام


مرور می شود خاطرات تو در دل من

وای... که بی تو سرمای زمستان گرفته ام ...